چرا بسیاری از افراد اهداف خود را نمی نویسند؟ ( بخش اول)

تازمانی که هدف نوشته نشود، تصویر روشنی از آن ایجاد نمی شود. هدف نوشته نشده تنها یک آرزو و خیال است . بکوشید تا خیال ها و آرزوهایی را که برایتان بیشتر ارزش دارد، عملی کنید.
اگر نوشتن اهداف می تواند به موفقیت منجر شود، پس چرا بسیاری از افراد اهداف خود را نمی نویسند؟ این پرسش و پاسخ های متعددی دارد که در اینجا به آنها اشاره می شود:
۱-ترس از شکست
۲-کم بودن اعتماد به نفس و خودکم بینی.
۳-ندانستن چگونگی انجام کار.
۴-نداشتن اهداف خاص.
۵-نداشتن دلیل برای نوشتن.
ترس از شکست
شاید بپرسید ترس از شکست چه ربطی به تنظیم اهداف دارد؟
بسیاری از افراد به این علت اهداف خود را نمی نویسند که نرسیدن به هدف را شکست می دانند و چون شکست را با بازنده بودن برابر می انگارند، از نوشتن پرهیز می کنند.تنها راه چیرگی بر این ترس این است که پیشاپیش به مقابله با آن برویم و گام های بزرگی برای غلبه بر آن برداریم.
اگر به اهداف نوشته شده دست نیافتید، آن را شکستی برخود نپندارید، بلکه به عنوان تجربه ای جدید بدان بنگرید.اگر نیک دریافتید که طرح شما کارایی لازم را برای
رسیدن به هدف ندارد، به طرح خود نگاهی دوباره کنید و آن را تغییر دهید و از راه دیگری به هدف خود نزدیک شوید.
در اینجا به سخنی از توماس ادیسون اشاره می کنیم.
سالها پیش ادیسون که یکی از بزرگ ترین مخترعین تاریخ به شمار می آید، روی استفاده از نیروی برق برای تولید نور کار می کرد. بارها شکست خورد، ولی همچنان کار خود راپی گرفت. او حدود ده هزار تجربه کاری داشت که همگی شکست خورده بودند. یک روز یکی از دوستانش از او پرسید آیا بعد از ده هزار بار شکست اشتیاق خود را برای تولید نور از دست نداده است. ادیسون با کمال تعجب پرسید: ده هزار بار شکست؟ نه، من ده هزار بار شکست نخوردم، بلکه ده هزار راه مختلف را که نتوانسته اند نور تولید کنند، به سادگی یاد گرفته ام.
در واقع او به ارزش مثبت این تجربه یادگیری به جای ارزش منفی شکست پی برده بود. ما از اتفاقات مختلف درس می گیریم و به تجربه خودمان می افزاییم.
 اگر هدفی داشتید و روش و استراتژی شما نتوانست برای رسیدن به آن هدف موثر باشد، هرگز امیدتان را ازدست ندهید و از تجربه خودتان درس بگیرید.
کم بودن اعتماد به نفس
شاید شما از آن دسته افرادی باشید که ترس از شکست ندارید، ولی برای موفق شدند اعتماد به نفس ندارید . بارها با خود گفته‌اید که (توانایی این کار را ندارم )و یا (شایستگی این کار را ندارم) اکنون ضمیر ناخودآگاه شما این را باور کرده است. شما باید تلاش کنید به ضمیر ناخودآگاه خود  درباره خودتان اطلاعات مثبت دهید تا خود را باور کنید.
ادامه مطلب را در مقاله زیر دنبال کنید:
 

 

منبع: کتاب رابطه بهتر نتیجه برتر( اصول مدیریت صحیح در مطب های دندانپزشکی)
نظرات کاربران

شما میتوانید نظر خود را در مورد این مطلب بیان کنید.

ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
حروف بزرگ و کوچک یکسان است.